۱۳۸۷ دی ۱۱, چهارشنبه


اینطور که پیداست خیلی منو دوست داری!!!!!!! ولی چه فایده

دیگه حالم بهم میخوره از بودن در برزخی که تو برام درست کردی

یه حس مبهم که تا میاد قوی بشه (حالا چه به جهت مثبت و چه منفی) تو دوباره اونو برمیگردونی به حالت گیجی و سردرگمی

تو ترسویی بیش نیستی

و با کارت نشون دادی که جرات انجامشو نداشتی . فقط منو بیشتر تو گرداب مجید فرو بردی و بس

۱۳۸۷ آذر ۱۱, دوشنبه

0111

دوشنبه 11/آذر/87


باز دوباره

تنهایی و شب و سکوتت

باز دوباره

یاد تو و غم نبودت

بازدوباره بهت میگم تنهام گذاشتی

رفتی و این بغض و توی صدام گذاشتی


میخوام بهت بگم پیشم بمون اما نمیشه

میخوام بهت بگم نرو نرو مگه چی میشه

بعد تو پس نمیزنم شبای سرد و خسته رو

تو رفتی و من آهسته پشت سرت گفتم نرو

نــــرو


میخوام تموم کنم این قصه تلخ و با تو

میدونی چقد فاصله قلبم تا تو ؟!


من و تو باز هردو شدیم دچار درد

نگاه سرد

به رنگ پائیز زرد


اگه بهت گفتم برو

چونکه بریدم

ذره ذره آب شدم

به آخر رسیدم


آتیشم زدی منو کشتی

صد بار

بسه دیگه

برو دست از سرم بردار


چند تا سئوال عین خوره روحمو میخوره

بعد من کی میاد دلم از دلهره پره

داد زدم رو به آسمون که بی جواب بود

فهمیدم که دیگه کمک خواستن نداره سود

اما خواستم بمونم

به لب رسید جونم

من از جونم گذشتم

تا تو باشی توخونم

دیگه چیزی نداشتم بگم از دست دادم

بازم گفتم خدایا تو برس به فریادم


میخوام بهت بگم پیشم بمون اما نمیشه

میخوام بهت بگم نرو نرو مگه چی میشه

بعد تو پس نمیزنم شبای سرد و خسته رو

تو رفتی و من آهسته پشت سرت گفتم نرو

نــــرو


چشمامو میبندم

ولی چیزی نیست به یادم

به یادم می آرم چه ساده دادی به بادم

ببین چه شادم که گفتی تا تهش باهاتم

فقط اومدی دچارم کنی به درد و ماتم ؟!


شمع عشقم به دست کی ساده خاموش شد

شاید باد اومد عشقو سوزوند فانوس شد


وقتی یادم می آد اشک و التماس چشام

دیوانه وار میگه که واسه دوری نگات


برات میساختم از جهنم زشتم بهشت

دستات تو دستام بود

بی خیال سرنوشت


به یاد اون روزایی که بودیم خوش و خرم

که تورو با خودم تا اوج ابرا می بردم

حتی نشد با سنگ صبوری دردام آروم

چرا که قلبم اسیر بند تو بود


پس خاطراتو نبر برام بزار یادگاری

بهونه ی اشکام باشه تو شبهای بی قراری


دل بکن از منو عشقم

بزار دستامون جداشن


سهم من شبای تاریک

سهم تو فردایی روشن


مجبورم نکن بگم که

به تو هیچ حسی ندارم


آخه این دروغه اما

دیگه چاره ای ندارم


تو بدون تا آخر عمر

از دلم نمیری هرگز

نمیخواد که سخت بگیری

خیلی ساده

خداحافظ

خــــــدا حـــــافـــــــظ